دانلود کتاب مجموعه شعر پرواز من
نویسنده: معصومه امام زاده ای
ناشر : ماهواره
نویسنده: معصومه امام زاده ای
ناشر : ماهواره
نام کتاب : مجموعه شعر پرواز من
نویسنده : معصومه امام زاده ای
ناشر : ماهواره
تعداد صفحات : 136 صفحه
شابک : 978-600-8589-55-6
تاریخ انتشار : 1395
رده بندی دیویی : 8فا1/62
دسته بندی : ادبیات ایران, شعر فارسی
نوع کتاب : PDF
قیمت نسخه الکترونیک : 6000 تومان
مقدمه
روزهایی که غروب در غروب می میرند
دلیل بودن
شب
گیسویم همیشه بافته و در بند است
فصل کوچ
کسر روزی دِگر
تا بعد
گذاشتمت که بمانی
پرنده ای درونم سالهاست
که در این منزلگه سیار کسی هست
وزن دستی هر صبح شانه ام را نوازش میکند
پاییز، غروب، باران
بیا با هم برویم
چمدانی پر از تو جا مانده در ایستگاه
بستر خوابهایم،
موهای در هم رفته
به باورهایی که غوطه ور در ناباوریند
به نوای چگور
نطفه ای پَرش
مرا اینگونه ببین
داشتن تو
این قلم که می چرخانیش به عشق!
میخوانمت در تیره های یک شعر
می شود امشب
در سیه چُردگی این شبهای بلند
چند سال دیگر طلب دارم ؟
مسخ میشوی
کفش های به گل مانده را
خنده دار شد
» حالا « گر میگیرد
پستانِ مادر نداشته را
روز را به زیبایی سپیده آغازیدم
در بستری که از آن مانبود
فرا رسید،سه شنبه
لحظاتی را سپری میکنم
سیه نیست
داغ چنگی
تمنا می تازد
انزوای سینه ات
پرواز من
بازیم نده
حرف های نگاهت
آمدنت رانوشیدم
زنی به انتظار
دست بیگانه
محراب من دلم
دستهایم کنجکاوانه جیب هایت را جستجو می کند
پلک هایم نرسیده به بهار مردند
در جدال و باور نبودنت
بر بلندای کوه صبر تو
طلایه دار صعود
در شکستنِ،غرور زنانه ام
تصاحب روح
لبریزِ تو
به رنگ صبح که سپید است!
بگذار بیشتر
در حمل یک بار ناخواسته
فرصتی نماند
یک جاده مانده به تو
کیلومتر، مسافت، فاصله
شیراز
جاده ایی به طول بیست کیلومتر
سر در گم شده ام
اجازه هست، شانه هایت را ببوسم ؟
و تو
خُنکای نسیم صبح گاه
غوطه ور در آن بیکران زلال
بیدارم
میروم شاید تا برگردم
دختر تاک را بگو
من در پی رهایی خویشتنم
فاتح
از نگاه
به خودم مینویسم
باکره مانده بجا
من زن نمی شوم
چشم به راه
اسفند ماهیم
زاد روزی در زادگاه!
هر روز زنانی در من زنده میشوند
بپای تو
مادر که میشدم
بازهم شب در بسترم
صِدام کن!
گفت : دلبری بلد نیستی
کودک قرن
هنوز نتوانستم
آغوش گشوده ام
آغشته به هرم نفس هات
من در سکوت خود فرو میروم
به بدیهایم رسیده ام
تو را از لابلای احساس بیرون کشیدم
پای رفتنت استوار
پافشاری باد در گوشم
نامه هایی که ننوشته ماند
پیش از این هر چه شب بود
بامدادان که آسمان
خنده هایم را خواستی
معین من باش
به وقت عاشقی
عاشق تویی
دست به مجازات من می زند
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد