دانلود کتاب گرگ های سفید
نویسنده: دیوید گمل
ناشر : طلوع ققنوس
نویسنده: دیوید گمل
ناشر : طلوع ققنوس
نام کتاب : گرگ های سفید
نویسنده : دیوید گمل
ناشر : طلوع ققنوس
مترجم : علی طالعی
تعداد صفحات : 711 صفحه
شابک : 978-622-6679-01-5
تاریخ انتشار : 1396
رده بندی دیویی : 823/914
دسته بندی : داستان های کوتاه, داستان و رمان تخیلی
نوع کتاب : Epub
قیمت پشت جلد : 88000 تومان
قیمت نسخه الکترونیک : رایگان
"گرگ های سفید"
کتاب حاضر با عنوان اصلی (With wolf) اثری از دیوید گمل (David Gemmell) می باشد با ترجمه ای از علی طالعی، توسط انتشارات طلوع ققنوس منتشر شده است.
کافاس بازرگان با نزدیک شدن غریبه ای به قرارگاهش در جنگل های شمالی، ترسید. او ردپاهایش را با دقت تا داخل گودالی دور از جاده پاک کرده و در آنجا مستقر شده بود، تا حتی نور آتش نیز دیده نشود. اگرچه جنگ های داخلی تمام شده بود. اما خسارتهای هر دو طرف بسیار زیاد بود. تا حدی که تعداد کمی سرباز برای محافظت و نگهبانی از وایلدلند باقی مانده بود. جایی که خائنین و فراریها آن را غارت کرده بودند. بازرگان با دقت و طولانی به سفرش فکر کرد. اما تعدادی از همکارانش از وارد شدن به سرزمینهای «ناشان» ترسیده بودند. با اینکه وی در این سفر روی سود کردن از اجناسی مثل، ابریشم از«چیاتزه» و ادویه از«شراک و گوتیر» حساب کرده بود. ولی با تابش قرص ماه به درون گودال، تمام منافعاش را دور از دسترس دید.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" مسافرخانه گوزن سرخ ساختمانی قدیمی و به شکل اِل در دو طبقه بود که در نزدیکی اسکله غربی و مشرف به بندر و دریا ساخته شده بود. مدت زیادی بود که پاتوق مقامات رسمی و سربازان درنای مستقر در سفارتخانه شده بود. چراکه بابت غذا و نوشیدنی هایش بین افسران واگریان معروف بود. به طور معمول، نزاع میان سربازان واگریان و درنای مانع هرگونه تفاهم در زمینه مشترک بین آنها می شد. با اینکه هیچکس در حال حاضر نمیتوانست جنگهای واگریان و درنای را به یاد آورد. اما دشمنی دیرینه بین مردم ادامه داشت و گاهی اوقات کشمکش هایی به خاطر خطوط مرز وجود داشت. هرچند هیچ درگیری درگوزن سرخ نمیشد. چراکه هیچ مردی از دو اردوگاه جرات نمیکرد که توسط شیواس، صاحب ترش روی گوزن سرخ بود، گیر بیافتد. آشپزیش به اندازه خشم زیادش، عالی بود. اضافه بر اینکه حافظه اش معروف بود و اگر مردی قوانین را رعایت نمیکرد، هیچگاه بخشیده نمیشد. دراس و اسکیلگانون پشت میزی مشرف به بندر روشن، نشستند. با وجود فرارسیدن شب، همچنان کشتی ها در اسکله در حال حمل کردن محموله ها بودند و ارابه ها به بالا کشیده می شدند که غذا را به سمت شهر گرسنه ببرند."
این کتاب فهرست ندارد.
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد
از بهترین داستان هایی بود که خوندم
1401-03-30
عالی
1401-03-30
خوب بود
1400-12-05
عالیه
1401-03-30