دانلود کتاب قمارباز سرکش
نویسنده: کریستی کالدول
ناشر : طلوع ققنوس
نویسنده: کریستی کالدول
ناشر : طلوع ققنوس
نام کتاب : قمارباز سرکش
نویسنده : کریستی کالدول
ناشر : طلوع ققنوس
مترجم : مریم علیزاده میلانلو
تعداد صفحات : 436 صفحه
شابک : 978-622-6679-09-1
تاریخ انتشار : 1398
رده بندی دیویی : 813/6
دسته بندی : داستان های کوتاه, داستان های آموزنده
نوع کتاب : Epub
قیمت پشت جلد : 65000 تومان
قیمت نسخه الکترونیک : 18000 تومان
"قمارباز سرکش"
کتاب حاضر با عنوان اصلی (The rogue’s wager) اثری از کرستی کالرول (Christi Caldwell) می باشد با ترجمه ای از مریم علیزاده میلانلو، توسط انتشارات طلوع ققنوس منتشر شده است.
این کتاب جلد چهارم از مجموعه ی چهار جلدی با نام عروسک های گناهکار می باشد. داستان در رابطه با یک اشراف زاده به نام «رابرات» می باشد که درست در زمان عروسی اش متوجه می شود که همسرش به او خیانت کرده است. او که تحمل این مسئله برایش خیلی سخت است به یک قمار باز سرخوش تبدیل می شود تا زمانیکه با دختری رو به رو می شود و تصورش از جنس مخالف و زن را به طور کامل عوض می کند...
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" قانون نهم: مطمئن شو که توجه کسی را جلب نمیکنی.
بهمحض اینکه لرد رابرت دنینگتون، مارکیز وستفیلد، پا از سالن رقص ارل سینکلر بیرون گذاشت، سنگینی نگاهی را بر خودش حس میکرد. این نگاههای خیره برای او عادی بود. زنان متاهل و دوشیزهگان، بیوه زنان و بانوهای عالیمقام؛ اغلب به او خیره میشدند. البته این کار آنها بهخاطر وجود خود او نبود، بلکه آنها فقط دوک آینده را میدیدند و درک بیشترشان تنها محدود به مقام احتمالی او میشد. این حالت احساس ناخوشایندی را هم به همراه داشت.
با توجه به موافقتش با ملاقات با بارونس دنورس در آخرین اتاق خانه شهری ارل سینکلر، نمیخواست کسی او را در حال ترک سالن برای رفتن به محل قرارش ببیند. خوشگذرانی این مرد مجرد سیوسه ساله مقبول با زنان بیوه پُر عشوه از طرف اشراف کنونی، پذیرفته و تایید شده بود. همانطور که رابرت در راهروی خانه میزبانش گام برمیداشت، پوزخندی بر لبانش نقش بست. این بار، رابرت با بیوه زنی قرار داشت تا برای مدت کوتاهی سرگرم شود. همانطور که حرکت میکرد، سنگینی آن نگاه را بیشتر حس میکرد، شاید تنها بهدلیل سکوتی بود که در شب همه جا را فرامیگرفت یا تصورات بیشفعالش، اما قطعاً، خب، چیزی غیردوستانه پشت گردنش را گرم میکرد. از تخته چوبی روی زمین صدایی بلند شد، رابرت بلافاصله در جایش ایستاد و به اطرافش نگاه کرد. سایهها در زیر نور لرزان شمعدانهای روی دیوار با حالتی شوم میلرزیدند. با نگاهش راهروی خانه ارل را کاوید. صدای پایی از پلهها به گوشش رسید، که قطعاً صدای پای یک زن نبود، زیر لب فحشی داد و بلافاصله وارد نزدیکترین اتاق شد و بهآرامی درب را پشتسرش بست. در آن اتاق خالی و در سکوت منتظر ایستاد و تا وقتی که آن صدای پاهای سنگین دور نشد، به درب خیره ماند. کمی بیشتر صبر کرد، باز هم ساکت ایستاد. لبهایش را برهم فشار داد. بعد از عروسی قریبالوقوعش با لوسی ویتمن و خیانت او و پدربزرگش، زندگی رندانه و بیقیدوبندی را در پیش گرفته بود. زندگی که در آن تنها به خودش و خوشحالیش اهمیت میداد. بدون هیچ درگیری قلبی و احساسات تند و آتشین. جای قلبش امن بود و ذهنش از تمام انتظاراتی که از زنان داشت پاک."
این کتاب فهرست ندارد.
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد