دانلود کتاب یاقوت مذاب
نویسنده: معصومه کیومرثی
ناشر : منشور سمیر
نویسنده: معصومه کیومرثی
ناشر : منشور سمیر
نام کتاب : یاقوت مذاب
نویسنده : معصومه کیومرثی
ناشر : منشور سمیر
تعداد صفحات : 169 صفحه
شابک : 978-600-8370-84-0
تاریخ انتشار : 1395
رده بندی دیویی : 62/3فا8
دسته بندی : داستان های کوتاه
نوع کتاب : PDF
قیمت نسخه الکترونیک : 28300 تومان
"یاقوت مذاب"
کتاب حاضر اثری از معصومه کیومرثی می باشد که توسط انتشارات منشور سمیر منتشر شده است.
در تاریخ بشریت هستند مردان و زنان بزرگی که اسطوره ی ایثار و فداکاری به حساب می آیند بیشتر این مردان و زنان همیشه در گمنامی به سر برده، گمنام زیسته اند، و گمنام مرده و از دنیا رفته اند و متاسفانه کسی آنها را نشناخته و پی به بزرگی روحشان نبرده اند. یاقوت مذاب کنایه از شراب لعلی و اشک خونی است و کنایه از خون هم هست که به عربی دم گویند. این نام مناسبت بسیار نزدیکی با داستان کتاب دارد و مناسبتی نزدیکتر با همان انسان هایی که خون دل خورده و اشک خون باریده اند تا انسانی در لباس انسانیت به جامعه تحویل دهند.
در بخشی از این کتاب می خوانیم :
"هدایت با بی قراری هر چه بیشتر، سعی می کرد زودتر خوب شود و قوای از دست رفته اش را بدست آورد تا روزیکه به او اجازه دادن از جایش برخیزد. هدایت مدام از این پرستار و آن پرستار می پرسید تا اینکه اتاقی را که مرد اهدا کننده کلیه در آن بستری بود به او نشان دادند ولی او در آن اتاق نبود. هدایت همچنان آرام آرام به طرف هر طرف سرک می کشید و یکی یکی اتاق ها را در پی گمشده اش جستجو می کرد. او زمانیکه بیهوش و تحت عمل جراحی قرار گرفت، دوستانش که از زبان هدایت فداکاری ها و جانفشانی های آقای عواطفی را شنیده بودند و همچنین می دانستند که یک پای او چوبی است با دانستن اینکه شخص اهدا کننده کلیه کسی جزء آقای عواطفی نیست. موضوع را به دکترها گفته بودند بهمین علت همه کارکنان حاضر در بیمارستان می دانستند که او معلم هدایت بوده بدین جهت سعی می کردند خود هدایت به این موضوع پی ببرد و اهدا کننده ی کلیه را بشناسد."
مقدمه
پیام معلمان به جوانان
درد دل جوانان
یاقوت مذاب
عازم محل کار جدید
حمله گرگ ها
پیشواز کدخدای ده از آقای عواطفی
گفتگو آقای عواطفی با همکارانش
پست جدید آقای عواطفی
هدایت به جبهه می رود
هدایت از گذشته سخن می گوید
عدایت دوباره یه میدان مین بازگشت
خدمت آقای عواطفی در بیمارستان به عنوان پرستار
هدایت به دنبال اهدا کننده کلیه می گشت
هدایت به دنبال کار بود
هدایت وارد دانشگاه می شود
فوت پسز عقب مانده ی جواد آقا
هدایت معلم خود را می یابد
عروسی هدایت با افسون
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد