×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
مجنون تر ها

دانلود کتاب مجنون تر ها

مجنون تر ها
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : مجنون تر ها

نویسنده : طاهره عزتی

ناشر : ماهابه

تعداد صفحات : 420 صفحه

شابک : 978-600-5025-47-3

تاریخ انتشار : 1398

رده بندی دیویی : 8فا3/62

دسته بندی : رمان های ایرانی, داستان و رمان های عاشقانه

نوع کتاب : Epub

قیمت پشت جلد : 60000 تومان

قیمت نسخه الکترونیک : 17100 تومان


معرفی کتاب

"مجنون ترها"
کتاب حاضر اثری از طاهره عزتی می باشد که توسط انتشارات ماهابه منتشر شده است.
داستان روایتی درباره دختر و پسری به نام هومن و ژینوس است که دوران عاشقی نابی را سپری کرده اند و پس از اندی دچار مشکلی می شوند که بر سر حل آن داستان نقل می شود...

در بخشی از این کتاب می خوانیم :
" به جای بقیه ی حرف او صدای کشیده ی محکمی که هومن در گوشش نواخت و سپس افتادن دخترک شنیده شد و چند لحظه بعد، دخترک با سری خونین و صورتی کبود و ارایشی به هم ریخته و موهایی ژولیده از جا بلند شد و در حالی که با آستین خون گوشه ی لب آب بینی آمیخته با خون و اشک های چشم هایش را پاک میکرد به طرف در هال رفته و از خانه خارج شد. پس از رفتن او ژینوس هم عزمش را جزم کرد و دست زلال را کشید و با قدم هایی محکم که مانند پتک به سر هومن ضربه میزد شانه به شانه ی خواهرش از خانه خارج شد. به سر کوچه که رسیدند ژینوس برای چند لحظه به دیواری تکیه زد و ایستاد. نگاهی به کوچه انداخت و خطاب به زلال گفت:
_ چقدر این کوچه رو دوست داشتم! هر وقت که منتظر هومن بودم و اون کمی دیر میکرد سرمو از پنجره می آوردم بیرون و زیبایی این کوچه، به خصوص اون چند تا بید مجنون و اون رُزای رونده که روی اون دیواراست انقدر منو مجذوب می کردن که نگرانی رو راحت تر تحمل می کردم و فکر می کردم که کاش هومن زودتر بیاد و به زیبایی های زندگیم اضافه بشه و اگه در حال نگاه کردن به کوچه، هومنم از راه می رسید، احساس می کردم دارم یه منظره ی بهشتی رو نگاه می کنم و اونم یکی از حوری های بهشتیه، غافل از اینکه اینجا گوشه ای از جهنم بود و منم یه ملعون جهنمی."

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
سعیدبایری یار

عالی

1400-08-28

برچسب ها