×

جستجو

×

دسته بندی ها

×
توجـه
برای استفاده از نسخه ویندوزی به رمز عبور نیاز دارید درصورتیکه رمزعبور ندارید بعدازنصب، بر روی لینک " رمز عبور را فراموش کرده ام" کلیک کنید.
دانلود نسخه ویندوز

دانلود کتاب از اپلیکیشن کتابچین

×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای دریافت لینک دانلود شماره همراه خود را وارد کنید
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
×
دانلود رایگان اپلیکیشن کتابچین
برای مطالعه نمونه کتاب، ابتدا اپلیکیشن کتابچین را نصب نمایید.
دانلود رایگان نسخه ویندوز
دانلود نسخه ویندوز
دانلود رایگان نسخه ios
دانلود از اپ استور
افسانه خورشید شاه و مه پری

دانلود کتاب افسانه خورشید شاه و مه پری

افسانه خورشید شاه و مه پری
برای دانلود این کتاب و مطالعه هزاران عنوان کتاب دیگر، اپلیکیشن کتابچین را رایگان دانلود کنید.
%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

جزئیات
فهرست

نام کتاب : افسانه خورشید شاه و مه پری

نویسنده : فرزانه موسوی

ناشر : مهرآموز

تعداد صفحات : 80 صفحه

شابک : 978-600-6434-28-5

تاریخ انتشار : 1394

دسته بندی : ادبیات ایران, داستان کودک, داستان نوجوان

نوع کتاب : PDF

قیمت نسخه الکترونیک : 11600 تومان


معرفی کتاب

"افسانه خورشید شاه و مه پری" / از داستان های سمک عیار (گنجینه ادبیات کهن فارسی برای کودکان و نوجوانان)
کتاب حاضر اثری از فرزانه موسوی می باشد که توسط انتشارات مهرآموز منتشر شده است.
افسانه ی خورشید شاه و مه پری یکی از داستانهای خواندنی مجموعه ی شش جلدی داستان سمک عیّار است. شرح دلدادگی خورشید شاه به دختر پادشاه چین مه پری و ماجراهایی که برای او و همراهانش اتفّاق می افتد. سمک از این داستان وارد زندگی خورشیدشاه می شود و دوستی صادقان های بین آنان به وجود می آید. سمک با دوستانش برای رسیدن خورشیدشاه به آرزویش تلاش فراوانی می کند و همه چیز بر وفق مراد امّا به سختی به پایان می رسد .

در بخشی از این کتاب می خوانیم:
"پس از گذشت چهار ماه یک روز که عده ی زیادی از مردم طبق معمول دور انگشتر جمع شده بودند و هر کسی در موردش چیزی می گفت. پیرمردی با لباس کهنه و پاره در حالی که عصایی در دست داشت، به جمع مردم پیوست. از آن ها پرسید: «این سر و صدا برای چیست؟ چرا این سکه ها و انگشتر این جا آویزان است؟ » مردم هم ماجرا را برایش گفتند.
پیرمرد خواست او نیز شانس را در خواندن آن نوشته امتحان کند. مردم باور نکردند، گفتند: «الان چهار ماه است تمام بزرگان و خردمندان جهان تلاش می کنند از عهده ی آن ها خارج است. آن وقت تو می خواهی آن را بخوانی.» نگهبانان متوجه این گفت و گو شدند. مردم را پراکندند، پیر و انگشتر را با خودش حالی به قصر بردند. نگهبان ها هر چه اتفاق افتاده بود برای مرزبان شاه تعریف کردند. اونیز به خاطر فرزندش خیلی خوش حال شد و به پیرمرد خیلی احترام گذاشت."

فهرست مطالب

این کتاب فهرست ندارد.

%

با کد 1ketabchin در اولین خرید 50 درصد تخفیف بگیرید

نظرات کاربران

×
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:

برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد

*امتیاز دهید
Captcha
پاک کردن
برچسب ها