دانلود کتاب عشق با زمستان می آید
نویسنده: سایمون ون بوی
ناشر : روزگار
نویسنده: سایمون ون بوی
ناشر : روزگار
نام کتاب : عشق با زمستان می آید
نویسنده : سایمون ون بوی
ناشر : روزگار
مترجم : طاهره زمانی بهابادی
تعداد صفحات : 214 صفحه
شابک : 978-964-374-775-6
تاریخ انتشار : 1396
رده بندی دیویی : 823/92
دسته بندی : ادبیات جهان, رمان های خارجی, داستان های کوتاه
نوع کتاب : Epub
قیمت نسخه الکترونیک : 36000 تومان
"عشق با زمستان می آید" با عنوان اصلی (Love begins in winter) مجموعه ای از داستان های کوتاه نوشته نویسنده بریتانیایی-آمریکایی سایمون ون بوی (Simon Van Booy) می باشد که با ترجمه طاهره زمانی و توسط انتشارات روزگار منتشر شده است . ون بوی موفق شد برای نوشتن این کتاب جایزه بین المللی داستان کوتاه فرانک اوکانر را دریافت نماید .
در بخشی از داستان می خوانیم:
"در غلتیدن باران بر تپهها، چیزی است که میخکوبم میکند. آدمها با عجله میگذرند، جایی میروند که بهواقع ناکجا است. اتوموبیلها از سرعت خود میکاهند. آدمهای توی اتوموبیل میخواهند ببینند به چه نگاه میکنم. سفیدی گذران چراغ اتوموبیلها، حیوانات عجیبی را میمانند.
به نیویورک که برگردم میخواهم نخستین سطرهای معروفترین اثر دانته را حفظ کنم. فکر کنم اینطور آغاز میشود «در نیمههای سفر زندگیم خود را میان جنگلی تاریک یافتم...».
به قطعهی رؤیا اثر هوروویتز فکر میکنم. بیستوپنج ثانیه طولانیتر از نوازندههای دیگر اجرایش کرده. یا اینکه اینطور به نظر من میآید؟ آخ که اگر این قطعه را نشنیده باشید..."
این کتاب فهرست ندارد.
درباره ی نویسنده
سایمون ون بوی نویسنده ی اثر عشق با زمستان می آید در لندن چشم جهان گشوده است. در یکی از روستاهای آکسفورد بزرگ شد. جایزه ی فرانک اوکانر به سایمون برای کتاب عشق زمستان می آید تعلق گرفت. قلم نویسنده در این اثر بسیار احساسی است. این اثر از سایمون ستودنی است. مخاطب را به کشف موضوعات جدید در داستان ها دعوت می کند. شاید همین موضوع باعث شگفتی خوانندگان می شود.
نقد و بررسی کتاب عشق با زمستان می آید
قلم نویسنده از آغاز، بر پایه ی عشق و احساس بنا نهاده شده است. روح لطیف شخصیت ها که هر کدام در گذشته ی دور آسیب دیده اند.
این اثر روایت چندین داستان است، داستان هایی که هر کدام به نوبه ی خود مخاطب را به دنیایی پر از احساسات و عشق می برد. دنیایی که روزهایش با ناامیدی و شکست و سیاهی سپری می شود اما نهایتا اتفاقات خوب روزهای خوش می آفریند. با وجود عشق زمستان می تواند برای همه ی عاشقان زیبا باشد.
داستان اول روایت زندگی بورونو بنت که نوازنده ویو سل است، می باشد. بورونو مدام درگیر خاطرات دوست دوران کودکی خود آنا است. هرچند که زندگی او با نواختن می گذرد اما هر بهانه ای آنا را در ذهن او زنده می کند. به هنگام خواندن داستان، مخاطب در بخش های اول کاملا سردی زمستان را حس می کند. حالات و روحیات بورونو نشان از تکراری بودن روزها دارد. مرد جوانی که هیچ عشقی در زندگی او جا ندارد و هر چیزی برای او بیهوده است.
هانا دختری که برادر خود را از دست داده است. شاید با گذشت چندین سال هنوز مرگ برادرش تازگی دارد. زندگی هانا و برادرش جاناتان در بخش هایی از این کتاب روایت می شود. آشنایی هانا با بورونو توانست رنگ دیگری به زندگی آنها بدهد. مسیری که عوض شد تا شاید پایانی باشد برای فصل سرد زندگی آنها و بهاری باشد برای شکفتن دوباره شان.
دومین داستان این کتاب در مورد کودکی حرف می زند. اینکه دوران کودکی هر شخصی مهم ترین دوران است. برخی اتفاقات، برخی حرف ها از همان دوران کودکی ما را می سازند. فکر کردن به گذشته و کارهایی که در گذشته انجام شده می تواند خوشایند یا ناخوشایند باشد. داستان پزشکی بازگو می شود که با کودکان سر و کار دارد و دنیای کودکی آنها را لمس می کند.
در ادامه داستان مولی زنی تنها روایت می شود که با بی رحمی روزگار روبرو می شود. با پسرک خود تنها می ماند و مجبور می شود با فردی که لایق نیست نامزد بشود. در این میان ولی و پسرش یک روز عالی را با غریبه ای طی می کنند که به نظر می رسد گذشته ی تلخی داشته است.
والتر پسری بود با خانواده ی پر ماجرا. در این بخش از روزی بحث می شود که پدر والتر شجاعت به خرج داده و فرشته ی نجات دختر کوچکی شده بود. این آغاز یک زندگی پر ماجرا و قصه ی عاشقانه برای والتر بوده است.
زندگی جین دخترکی که والتر عاشق خواهرش شده بود در ادامه ی داستان خواننده را به روزهای غریب می برد. روزهایی که پس سال ها جین در کنار فرزندانش به والتر و گذشته فکر می کند و دریا او را به یاد والتر پسرکی که در کریسمس تخم مرغ هدیه می داد.
آخرین داستان این اثر از جورج می گوید. از کسی که هیچ وقت حتی نخواست تلویزیونی داشته باشد. کسی که افسردگی تمام وجودش را گرفته بود اما یک خبر و یک نامه توانست زندگی او را عوض کند. یک یادگاری که چندین سال از وجودش خبری نداشت.
نتیجه گیری
تمام شخصیت های این داستان با گذشته ی خود درگیر بوده اند. مثل خیلی از افراد از یک مرحله ای به بعد زندگی جذابیت خودش را از دست داده بود. فکر کردن روزهای خوب گذشته و نبود افرادی که بهترین خاطرات با آنها داشته اند شیرینی امروز آنها را به تلخی کشانده بود. سرانجام عشق توانسته بود آنها را نجات دهد.
با خواندن این اثر به زندگی تک تک شخصیت ها سفر کردم. سفری پر از تنش و گاهی اوقات سرشار از عشق. هرچند که اندوه و غم هایشان در گذشته ی دور اتفاق بوده ولی جای زخم هایشان برای همیشه تازه مانده بود. گریه کردن برای جورج، والتر، جین و بورونو راحت ترین کار ممکن بود. گویی همیشه دنبال کسانی بودند که زمانی با آنها خاطره داشتند ولی دیگر نیستند. سخت ترین حالت ممکن برای یک انسان زمانی است که لحظات سخت زندگی را بدون عشق و بدون هدف سپری می کند.
آدم هایی که داستان زندگی شان بازگو می شود با نیروهای معنوی به سمت زندگی و آینده ای روشن هل داده می شوند. در این داستان معنی واژه ی "تولدی دوباره" برای هرکدام از آنها به واقعیت پیوسته بود. شاید همین مسئله باعث می شود تا مخاطب در پایان داستان حس خوبی را تجربه کند.
به قلم: مهدیه سلمانی
راهنمای نقد و نظر برای کتاب:
برداشت شما از محتوای کتاب چیست؟ مانند یک کارشناس نظر دهید. به نظرات کوتاه مثل خوب عالی و...چین تعلق نمی گیرد